وجودم از تمناي تو سرشار است
زمان در بستر شب خواب و بيدار است
هوا آرام شب خاموش راه آسمان ها باز
خيالم چون كبوترهاي وحشي مي كند پرواز
چاهست و راه و ديدهٔ بينا و آفتاب
تا آدمي نگاه كند پيش پاي خويش
چندين چراغ دارد و بيراه ميرود
بگذار تا بيفتد و بيند سزاي خوايش
سعدي
*عنوان شعر ديگري از سعدي
چشم مي بندي
و بغضِ كهنه ات وا مي شود
تازه پيدا مي شود آدم كه تنها مي شود!
دفترِ نقاشي آن روزها يادش بخير
راستي!
خورشيد با آبي چه زيبا مي شود.
هم آرايي و شعر تصوير از اينجا
با سروهاي سبز جوان در شهر
از روز پيش وعده ديدار داشتم
ديوانگي ست
نيست ؟
اينك تو نيستي كه ببيني
با هر جوانه خنجر فريادي ست
*عنوان شعريست از مهدي سهيلي
قشنگ يعني چه؟
قشنگ يعني تعبير عاشقانهي اشكال
و عشق
تنها عشق
تو را به گرمي يك سيب ميكند مأنوس...
سهراب سپهري
* خب اين شعر سهراب رو (البته همين تيكه و كمي بيشترش رو) قبل تر با تصوير ديگه اي گذاشته بودم اينجا. اما بدم نيامد دوباره و با اين مدل هم بياورم، هرچند آن هم دوست دارم... :)
* كامل شعر را از اينجا بخوانيد.
ديدي كه از آن روز چه شب ها بگذشت ؟....................سعدي
چه چيز در اين جهان ،
غريبانه تر از زني است
كه خودش را
و تنهايي اش را بغل ميكند
و مي پوسد
اما حاضر نيست ديگر كسي را دوست بدارد؟
مريم ملك دار
حالا
سالهاست
در كوچه هاي خاكي روستايمان
خبري از خنده و دويدن كودكان نيست
تنها گاهي
قدم هاي آهسته و عصازنانِ پيرانِ روستا
بر خاك هاي دلتنگِ كوچه باغ ها...
.
كسي به تازه شهرنشينان بگويد:
دلِ كوچه هاي روستا،
تنگِ شادي ها و سادگي هاي قديم گشته...
دلِ شما تنگ نشده؟
دلنوشته ها
(نجوا رستگار)
عكس از اينجا
* ضمنا متشكر از اين همه نظر!!!! ميخوام ديگه فقط آخر هفته بيام جواب بدم با اين اوضاع :/
سلاخي ميگريست
به قناري ِ كوچكي دل باخته بود
ا.بامداد
سيد علي صالحي