خوش بـه حـال ِ آيـنـه، چـون بـا تـو خـلـوت ميكـنـد..
بعدنوشت:
در ميان ِاشعار كلاسيك، بيتهاي خوبي يافت ميشد مناسب تصوير؛ اما دلم، به آوردنشان، مايل نشد
مثلاً اين بيت از سعدي:
جز صورتت در آينه، كَس را نميرسد / با صورت ِبديع تو كردن برابري..
خوش بـه حـال ِ آيـنـه، چـون بـا تـو خـلـوت ميكـنـد..
بعدنوشت:
در ميان ِاشعار كلاسيك، بيتهاي خوبي يافت ميشد مناسب تصوير؛ اما دلم، به آوردنشان، مايل نشد
مثلاً اين بيت از سعدي:
جز صورتت در آينه، كَس را نميرسد / با صورت ِبديع تو كردن برابري..
چشم هايم را مي بندم
باران؛
شنيدني ست...
محمدرضا واحدي
تا تو نگاه مي كني، كار من آه كردن است
اي به فداي چشم تو، اين چه نگاه كردن است؟
شب همه بي تو كار من، شكوه به ماه كردن است
روز ستاره تا سحر، تيره به آه كردن است
متن خبر كه يك قلم، بي تو سياه شد جهان
حاشيه رفتنم دگر، نامه سياه كردن است
چون تو نه در مقابلي، عكس تو پيش رو نهم
اين هم از آب و آينه، خواهش ماه كردن است
اي گل نازنين من، تا تو نگاه مي كني
لطف بهار عارفان، در تو نگاه كردن است
لوح خدانمايي و آينۀ تمام قد
بهتر از اين چه تكيه بر، منصب و جاه كردن است؟
ماه عبادت است و من با لب روزه دار از اين
قول و غزل نوشتنم، بيم گناه كردن است
ليك چراغ ذوق هم اينهمه كشته داشتن
چشمه به گل گرفتن و ماه به چاه كردن است
من همه اشتباه خود جلوه دهم كه آدمي
از دم مهد تا لحد، در اشتباه كردن است
غفلت كائنات را، جنبش سايه ها همه
سجده به كاخ كبريا، خواه نخواه كردن است
از غم خود بپرس كو با دل ما چه مي كند؟
اين هم اگرچه شكوۀ شحنه به شاه كردن است
عهد تو ‘سايه’ و ‘صبا’ گو بشكن كه راه من
رو به حريم كعبۀ ‘لطف اله’ كردن است
گاه به گاه پرسشي كن كه زكات زندگي
پرسش حال دوستان، گاه به گاه كردن است
بوسۀ تو به كام من، كوهنورد تشنه را
كوزۀ آب زندگي؛ توشۀ راه كردن است
خود برسان به شهريار، اي كه در اين محيط غم
بي تو نفس كشيدنم، عمر تباه كردن است
* شايد تصوير در يك نگاه آدم را ياد حيراني و سرگرداني بياندازد، اما ميشود جور ديگر هم ديد. مثلا روي واضح ترين نگاه تصوير (در نيمه چپ تصوير) دقت كنيد و بشويد مخاطب آن نگاه. به ذهن آمدن اين بيت بعيد نيست. يا مثلا ميشود بيت ديگر شعر را خواند كه:
چون تو نه در مقابلي، عكس تو پيش رو نهم
اين هم از آب و آينه، خواهش ماه كردن است
يا مثل باباطاهر و همچنان از نگاه مخاطبي، خواند: "به هرسو بنگرم، روي تو بينم..." :)
بهشت
اقتباسي
كوچك است
از
آغوش تو
* تصوير بامزه بود، حيفم اومد نيارم، وگرنه كه ربطي به من نداره! :)
* حالا كه گفتم، اينم بيارم كه دوست دارمش:
به من فرصت بده گم شم دوباره .... توي آغوش بخشايندۀ تو....
به من فرصت بده رنگين كمون شم ... از آغوش تو تا معراج پرواز...
* موسى بن عمران نخعي خدمت امام هادي عليه السلام عرض كرد:
اي پسر رسول خدا! كلامي بليغ و كامل مرا بياموز كه بدان هر يك از شما را زيارت كنم.
امام عليه السلام در پاسخ زيارتي بلند به او تعليم دادند؛ زيارت جامعه كبيره
(شيخ صدوق ره؛ كتاب من لا يحضره الفقيه - شيخ طوسي ره؛ التهذيب)
* عنوان از اين شعرِ خوبِ يوسف رحيمي.
* توصيه ميكنم اين يادداشت و خصوص لينك هايش را ببينيد حتما.
عزيز ِمن:
تو را كه مايهي آرامش و قرار مني
مگر به خواب ببينم كه در كنار مني
غزال چشم من آهويِ سربهراه تو است
و تو گوزن گريزانِ مرغزار مني..!
نميتواني از افسون ِمن فرار كني
پلنگ هم بشوي، عاقبت شكار مني..
به ليوان شكسته فكر ميكني
از آدمها
به كسي كه از دست دادهاي
به كسي كه به دست نياوردهاي
هميشه
چيزي كه نيست
بهتر است
"عليرضا روشن"
عنوان پست، مصرعي از حافظ شيرازي
گاهي ميخندم و گاهي گريه ميكنم.
گريه امّا،
بيشتر اتفاق ميافتد.
به هر حال آدم يكي از لباسهايش را، بيشتر دوست دارد...!
" الهام اسلامي"
خداي من!
تو چقدر به من نزديكي با اين همه فاصله اي كه من از تو گرفته ام.
تو كه اينقدر دلسوز مني!
+قسمت هايي از دعاي عرفه امام حسين (ع) به قلم دكتر علي شريعتي
حامد عسگري
همراهي تصوير و شعر از اينجا