دريـــا از آن من نيست
پاييــز از آن من نيست
عشقت از آن من نيست
تنهــا؛ زخمم از آن من است
غاده السمان
موسيقي جديد بلاگ ،موسيقي فيلم بابا عزيز ساخته Armand amar (+) براي شنيدن..
انار نيستم كه؛
برسم به دستهاي تو...
برگم،
پُر از اضطرابِ افتادن!
پ.ن: البته تصوير من رو ياد يه كارتون قديمي ميندازه كه توش، دختركي بيمار و نااميد حضور داشت كه نقاشي براي زنده كردن اميد دخترك، جانش رو فدا ميكنه...
نقاش تو يه شب طوفاني، روي ديواري كه به پنجره اتاق دخترك باز ميشد، برگي رو نقاشي ميكنه كه صبح فردا، دخترك از ديدنش و تصور اينكه اون برگ تو از اون طوفان وحشتناك در امان مونده و نيافتاده، اميدش رو باز مي يابه، هرچند نقاش...
پــــــايــــيز
دير ميايد و زود ميرود..
مثل خيالت نيست كه؛
زود ميايد و دير ميرود!
دلنوشته ها(م.ب -ابان 89) ...
پدرم گفت:
عاقت
مي
كنم اگر شاعر شوي!
مادرم نبود.
به پنجره نگاه كردم...
باران مي آمد...
خنديدم!
چترها
در باران
قارچ هاي متحرك هستند
و من،
از خوش بيني،
سبدي ساخته ام...
پيش پايم؛
ترديد،
سنگِ هشداري ست كه به من ميگويد:
-قارچ
ها اغلب سمي هستند!
عجب منبري دارد اين پاييز...
همين كه از منبر بالا ميرود
رنگ از رخ
تمام درختان ميپرد
.
"ب"ِ باد كه روي لب هايش مينشيند؛
تمام درختان به گريه ميافتند
.
و برگ ريزان
آغازيدن ميگيرد
...
* يك تكه شبيه به اين را قبلا، جايي خوانده ام كه يادم نميآيد از كه بود. به هرحال، خواستم بگويم، ايده اش از خودم نبوده!
** عنوان هم برگرفته از شعري ست از سياوش كسرايي.
مهدي نجفي