شعر

شعر

كورسويي از نور، براي تو...

۲۹۷ بازديد
چه زود هوا تاريك شده است
و حالا كورسوي هزار نور كوچك و بزرگ در زمين
و در آسمان!
جمع و جور مي شوم تا تو نيز در پنجره ها جا شوي،
براي سكوت طولاني آينده...



حسين پناهي


اسمان تشنه است...!

۳۶۱ بازديد


من خسته‌ام
خسته از آينه،
از آدمي،
از آسمان
مگر تحمل يك پرنده كوچك خانه‌زاد
يك پرنده جامانده از فوج بارا‌ن‌خورده بي‌بازگشت
تا كجاي آسمان تمام روياهاست؟

سيد علي صالحي


نه برف آمده، نه تو...‏

۳۲۷ بازديد
        آرزوي قشنگي ست؛
        داشتن ردّپاي تو، كنار ردّپاي من
        بر دشت سپيد پوشيده شده از برف؛

        اما هنوز نه برف آمده، نه تو...

* عكس اين مدلي ميخواستم، اما بهتر از اين نيافتم، خصوص از لحاظ كيفيت، وگرنه كه از اين راضي ام.
* در حال و هواي اين پست
* در حال و هواي عكس


در شيب كوه چاره به غير از گذار نيست

۳۱۴ بازديد
غير از قفس اگر كه مكان دگر نداشت

اي كاش اين پرنده از آغاز پر نداشت

در شيب كوه چاره به غير از گذار نيست

باور كنيد ! رود خيال سفر نداشت

بي آبرو شدن ، نرسيدن ... بس است ، بس!

يوسف براي تو كه به غير از ضرر نداشت !

شايد به « اشتباه » خدا را پسر شود

از بخت خوش هر آن كه به دنيا پدر نداشت

در ذهن اين درخت « خطايي بزرگ » بود

او در سرش به غير خيال « تبر » نداشت


محمد علي عليزاده


ترس پرواز...

۲۹۸ بازديد

شايد روزي
همسفرم باد..
ورق زد
خاطرات پژمردنم را

و ديدپرنده اي پشت قفسي باز
بدون قفل حتي..

اسير ....

شايد از ترس خود
مانده در خيال پرواز!!


دلنوشته ها...

(م.ب - ابان 87)


كدوم پاييز زمستون رو خبر كرد؟!‏

۳۱۴ بازديد
هنوز باغچه برامون گل نداده
كدوم پاييز زمستون رو خبر كرد؟!

ايرج جنتي عطايي
 براي شنيدن با صداي سيمين غانم


گل آفتابگردان

۳۷۶ بازديد

گل آفتابگردان و

                 نمازِ آفتابش

به شب و

    به ابر و

           ظلمت

نشود دَمي بر او گُم

  دل اوست قبله يابش!

شفيعي كدكني


يك روزي كه خوشحال تر بودم..

۳۱۱ بازديد


نذر كرده ام
يك روزي كه خوشحال تر بودم
بيايم و بنويسم كه
زندگي را بايد با لذت خورد
كه ضربه هاي روي سر را بايد آرام بوسيد
و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد.
.
يك روزي كه خوشحال تر بودم
مي آيم و مي نويسم كه
اين نيز بگذرد
مثل هميشه كه همه چيز گذشته است و
آب از آسياب و طبل طوفان از نوا* افتاده است.

يك روزي كه خوشحال تر بودم
يك نقاشي از پاييز ميگذارم, كه يادم بيايد زمستان تنها فصل زندگي نيست
زندگي پاييز هم مي شود, رنگارنگ, از همه رنگ, بخر و ببر!

يك روزي كه خوشحال تر بودم
نذرم را ادا مي كنم
تا روزهايي مثل حالا
كه خستگي و ناتواني لاي دست و پايم پيچيده است
بخوانمشان
و يادم بيايد كه
هيچ بهار و پاييزي بي زمستان مزه نمي دهد
و
هيچ آسياب آرامي بي طوفان.

مهدي اخوان ثالث


آخرين پاييز !

۳۱۴ بازديد

راست ميگفت...

"شايد اين پاييز آخرباشد..."

در قصه بعدي رويشم هيچگاه ديگر برگ نخواهم بود!

كه  سراب وصل ش ،

          ناي رفتن وماندن را دگربار از من بربايد..

كه حاصل عمر پرفرجام درختي مغرور شوم..

يا كه سايه تقديرم به هر كجاكه بخواهدبكشاندم.

         اين آخرين پاييز بود كه برگ بوده ام!


دلنوشته ها...
(م.ب زمستان 90)


اين منم؛ زني تنها در آستانۀ فصلي سرد...‏‏

۱,۱۹۲ بازديد
                  و اين منم؛
                  زنـي تنهـا
                  در آستانه ي فصلي سرد...

فروغ فرخزاد

* كامل شعر را از اينجا بخوانيد و دكلمه اش را از اينجا بشنويد.