سبزه، سفرۀ هفتسين
گُل، ماهيِ قرمز، ...
اينها به تنِ بهار
وصله هاي ناجورند؛
تو كه نباشي!
+ اين آهنگ محسن چاوشي هم بي ربط نيست:
هفت سيــن من تــويي/ من فقط تـو رو مي خوام/ دلم امشب از خدا/ جز تو هيچي نمي خواد
باز كن پنجره ها را،
كه نسيم؛
روز ميلاد اقاقي ها را،
جشن مي گيرد...
و بهار روي هر
شاخه؛ كنار هر برگ
شمع روشن كرده است
همه ي چلچله ها برگشتند
و
طراوت را فرياد زدند
كوچه
يكپارچه آواز شده است
و
درخت گيلاس هديه جشن اقاقي ها را
گل به دامن كرده است
باز كن پنجره ها را؛
اي دوست !
هيچ
يادت هست؟
كه
زمين را عطشي وحشي سوخت؟
برگ
ها پژمردند؟
تشنگي با جگر خاك چه كرد؟
هيچ يادت هست؟
توي تاريكي شب هاي بلند
سيلي سرما با تاك چه كرد؟
با سر و سينه گل هاي سپيد
نيمه شب باد غضبناك چه كرد؟
هيچ يادت هست؟
حاليا معجزه باران را باور كن
و
سخاوت را در چشم چمن زار ببين
و
محبت را در روح نسيم
كه
در اين كوچه تنگ با همين دست تهي
روز ميلاد اقاقيها را
جشن
مي گيرد
خاك جان يافته است
تو
چرا سنگ شدي؟
تو
چرا اينهمه دلتنگ شدي؟
باز
كن پنجره ها را
و
بهاران را
باور
كن!
بهار-84 جاسب (تصوير از البوم دوست گرامي مهاسادات)
سبز
اگر فرو نميرفت در پاييز
درخت اگر تن نميداد به چماق
برگها اگر نميرفتند در باد
يك بار بهار ميكردي و بعد از آن
همه سال، سال فراواني بود.
فروردين من باش
ميخواهم پيراهنت را درو كنم ...علي اسداللهي
+ سال نو مبارك ...
در نظر داشتم كل اين مطالب اين بلاگ رو بصورت pdf بعنوان عيدي من و همكارانم عرضه كنم منتها انقدر اين سيستم بك آپ گيري بلاگفا و همينطور حجيم بودن ايتمهاي همراه عكسها وقت گير بود كه تا اين لحظه نتونستم فايل مورد رو خروجي بگيرم...ولي انشاله تا اخر همين تعطيلات اون عيدي محفوظ ما همچنان محفوظ هست :دي
زمين در انتظار تولد يك برگ
من در حال شمارش معكوس
صفر هميشه پايان نيست
گاه آغاز پرواز است...
قدسي قاضي نور
"مثل يك حباب آبي"
* ممنون خواهم شد نظرتون رو راجع به همراهي شعر با اين عكس يا اين عكس رو بگيد.
شيشۀ
عطر بهار
لب ديوار شكست
و هوا،
پر شد از بوي خدا...
همه
جا آيت اوست،
ديدنش آسان ست
سخت آن ست كه نبيني او را...