ستاره ھا را مي بينم
ھر شب
با اين كه دورند
و تو را در روز ھم، نمي بينم
كاش ستاره بودي...
عميد صادقي نسب
پ.ن: قبلا اين عكس توي گوگل ريدر شِر شده بود!
ستاره ھا را مي بينم
ھر شب
با اين كه دورند
و تو را در روز ھم، نمي بينم
كاش ستاره بودي...
عميد صادقي نسب
پ.ن: قبلا اين عكس توي گوگل ريدر شِر شده بود!
نگاه ..
انسوتر از چشمه ي خورشيد
زير درخت اميد
برگ ها به سرنوشت
سايه قسمت ميكنند
درپناه سايه ي سرنوشت
رهگذري
زبيم گزند نگاهي،
در خزان عمري كه ميرود
ارميده است
تا كه روزي برگ سبز خيال
رقص رقصان
به هتك حرمت باد
بر بسترخمار چشمانت هبوط كند
آنروز باقي مانده ي قسمت
بعلاوه خارج مانده ي سرنوشت
شايد بشود سهمي از تمناي نگاه من!!
عشقت، پلنگ وحشي آدم شكار كن
چشمت، رميده آهوي دائم فرار كن
گيسوي انبرين تو سنبل به باد ده
ابروي خنجرين تو گل تار و مار كن
اخم تو ديكنندهي ارديبهشتماه
لبخند جانفزات زمستانبهاركن
بردي ز دل قرار و قرار اين چنين نبود
اي دلبر فراري دل بي قرار كن
يك تابش از نگاه شما آفتابسوز
اي نام نيك، يكشبه بياعتبار كن!
"محمدرضا طهماسبي"
ذخيره اي بنه از رنگ و بوي فصل بهار
كه مي رسند ز پي رهزنان بهمن و دي
چو گل نقاب برافكند و مرغ زد هو هو
منه ز دست پياله، چه ميكني؟ هي هي
بهار 91 شيراز