یکشنبه ۰۱ آذر ۹۴ | ۱۵:۵۷ ۳۷۳ بازديد
در مرز ِ پايانِ شعله و آغاز ِ تاريكي
من نشستهام
چشمم به نور ِ تو
بر گُردهام،
تاريكي سنگيني ميكند.
* ليلا گفت: يخرجهم من الظلمات
یکشنبه ۰۱ آذر ۹۴ | ۱۵:۵۷ ۳۶۷ بازديد
یکشنبه ۰۱ آذر ۹۴ | ۱۵:۵۷ ۱,۰۵۴ بازديد
یکشنبه ۰۱ آذر ۹۴ | ۱۵:۵۷ ۳۷۴ بازديد
سلسله ي شوق كيست ، سرخط ِ آهنگ ما
رشته به پا مي پرد ، از رگ ِ گل رنگ ما
بيدل
یکشنبه ۰۱ آذر ۹۴ | ۱۵:۵۷ ۳۹۲ بازديد
یکشنبه ۰۱ آذر ۹۴ | ۱۵:۵۷ ۳۸۱ بازديد
چيزي بگو بگذار تا هم صحبتت باشم
لختي حريف لحظه هاي غربتت باشم
اي سهمت از بار امانت هر چه سنگين تر
بگذار تا من هم شريك قسمتت باشم
تاب آوري تا آسمان روي دوشت را
من هم ستوني در كنار قامتت باشم
زخم عميق انزوايت دير پاييده است
وقت است تا پايان فصل عزلتت باشم
یکشنبه ۰۱ آذر ۹۴ | ۱۵:۵۷ ۳۹۱ بازديد
چقدر حرف براي تو دارم و هر بار
در آب و تاب تماشا توان گفتن نيست
"مهدي فرجي"
در آب و تاب تماشا توان گفتن نيست
"مهدي فرجي"
یکشنبه ۰۱ آذر ۹۴ | ۱۵:۵۷ ۳۸۴ بازديد
hhhh