شعر

شعر

چه قصه ها كه يك به يك مرور شد... نيامدي...‏

۴۱۶ بازديد

هزار و يك قصۀ عاشقانه مي‏داند
نيمكت ِ چوبي ِ توي پارك...‏

/**/ از گودر هيوا
پ.ن: يه بار هم خودم نشسته بودم و فكر كرده بودم، راجع به آسانسورها و خيلي چيزهاي ديگه كه احتمالا اگه ميتونستن بنويسن يا تعريف كنن، چه خاطرات گفتني اي داشتند...

اين عكس و اين عكس و اين عكس هم ببينيد و خواستيد نظر بديد.

بر آسمان بر آي

۴۵۱ بازديد
اي آيه مكرر آرامش
مي خواهمت هنوز
 آري هنوز هم
درياي آرزوي
در اين دل شكسته من موج مي زند
راهي
به دل بجو

«حميد مصدق»


باور كنيد حال و هوايم مساعد است...

۴۳۸ بازديد
باور كنيد حال و هوايم مساعد است

اين شايعات شيوه ي برخي جرايد است

يك صبح

تيتر مي شوم: اين شخص

[بگذريم]

يك عصر

خوانده ايد... و تكرار زايد است

من زنده ام هنوز و غزل فكر مي كنم

باور نمي كنيد؟ همين شعر شاهد است

محمدعلي بهمني


من ماهي خسته از آبم

۴۶۷ بازديد

من ماهي خسته از آبم

تن مي دهم به تو 

تور عروسي غمگين 

تن مي دهم به علامت سوال بزرگي 

كه در دهانم گير كرده است

«گروس عبدالملكيان»


خوش گرفتند حريفان سر زلف ساقي

۴۶۸ بازديد

مصلحت ديد من آن است كه ياران همه كار

بگذارند و خم طره ياري گيرند


رقص بر شعر تر و ناله ني خوش باشد

خاصه رقصي كه در آن دست نگاري گيرند


«حافظ»          


معجزه ي دست هاي تو!

۱,۰۷۸ بازديد

گنجشك نشدم

كه برايم دانه بريزي

و حتي بند كفشي

كه دست هايت پروانه ام كنند.

من

به غبار روي ميز

كه نوازشگرانه

با تكان دستت محو مي شود

حسادت ميكنم!

 

"علي شفاعت پناهي"


/**/


سودا زده...

۳۵۶ بازديد


آن كه مست آمد و دستي به دل ما زد و رفت
 در اين خانه ندانم به چه سودا زد و رفت 

 خواست تنهايي ما را به رخ ما بكشد
 تنه اي بر در اين خانه ي تنها زد و رفت 

هوشنگ ابتهاج


جمعه هاي بي پايان...

۳۵۸ بازديد

من

انبوهي از اين بعدازظهرهاي جمعه را
بياد دارم كه در غروب آنها
در خيابان
                            از تنهايي گريستيم
ما نه آواره بوديم، نه غريب

اما
اين بعدازظهر هاي جمعه پايان و تمامي نداشت
مي گفتند از كودكي به ما
كه زمان باز نمي گردد
 اما نمي دانم چرا
اين بعدازظهرهاي جمعه باز مي گشتند!
احمدرضا احمدي

واقعه

۱,۱۰۰ بازديد

رفتنت

ناگهان پريدن ِ پرنده هاست .. 



نسرين حيايي




جاي خالي...

۳۳۱ بازديد


هر طرف اياتي از خوشحالي است
 زين ميان جاي
تو
تنها
خالي است ...


سيمين بهبهاني