شعر

شعر

چه قصه ها كه يك به يك مرور شد... نيامدي...‏

۴۱۵ بازديد

هزار و يك قصۀ عاشقانه مي‏داند
نيمكت ِ چوبي ِ توي پارك...‏

/**/ از گودر هيوا
پ.ن: يه بار هم خودم نشسته بودم و فكر كرده بودم، راجع به آسانسورها و خيلي چيزهاي ديگه كه احتمالا اگه ميتونستن بنويسن يا تعريف كنن، چه خاطرات گفتني اي داشتند...

اين عكس و اين عكس و اين عكس هم ببينيد و خواستيد نظر بديد.

بر آسمان بر آي

۴۵۰ بازديد
اي آيه مكرر آرامش
مي خواهمت هنوز
 آري هنوز هم
درياي آرزوي
در اين دل شكسته من موج مي زند
راهي
به دل بجو

«حميد مصدق»


باور كنيد حال و هوايم مساعد است...

۴۳۷ بازديد
باور كنيد حال و هوايم مساعد است

اين شايعات شيوه ي برخي جرايد است

يك صبح

تيتر مي شوم: اين شخص

[بگذريم]

يك عصر

خوانده ايد... و تكرار زايد است

من زنده ام هنوز و غزل فكر مي كنم

باور نمي كنيد؟ همين شعر شاهد است

محمدعلي بهمني


من ماهي خسته از آبم

۴۶۶ بازديد

من ماهي خسته از آبم

تن مي دهم به تو 

تور عروسي غمگين 

تن مي دهم به علامت سوال بزرگي 

كه در دهانم گير كرده است

«گروس عبدالملكيان»


خوش گرفتند حريفان سر زلف ساقي

۴۶۷ بازديد

مصلحت ديد من آن است كه ياران همه كار

بگذارند و خم طره ياري گيرند


رقص بر شعر تر و ناله ني خوش باشد

خاصه رقصي كه در آن دست نگاري گيرند


«حافظ»          


معجزه ي دست هاي تو!

۱,۰۷۷ بازديد

گنجشك نشدم

كه برايم دانه بريزي

و حتي بند كفشي

كه دست هايت پروانه ام كنند.

من

به غبار روي ميز

كه نوازشگرانه

با تكان دستت محو مي شود

حسادت ميكنم!

 

"علي شفاعت پناهي"


/**/


سودا زده...

۳۵۵ بازديد


آن كه مست آمد و دستي به دل ما زد و رفت
 در اين خانه ندانم به چه سودا زد و رفت 

 خواست تنهايي ما را به رخ ما بكشد
 تنه اي بر در اين خانه ي تنها زد و رفت 

هوشنگ ابتهاج


جمعه هاي بي پايان...

۳۵۷ بازديد

من

انبوهي از اين بعدازظهرهاي جمعه را
بياد دارم كه در غروب آنها
در خيابان
                            از تنهايي گريستيم
ما نه آواره بوديم، نه غريب

اما
اين بعدازظهر هاي جمعه پايان و تمامي نداشت
مي گفتند از كودكي به ما
كه زمان باز نمي گردد
 اما نمي دانم چرا
اين بعدازظهرهاي جمعه باز مي گشتند!
احمدرضا احمدي

واقعه

۱,۰۹۹ بازديد

رفتنت

ناگهان پريدن ِ پرنده هاست .. 



نسرين حيايي




جاي خالي...

۳۳۰ بازديد


هر طرف اياتي از خوشحالي است
 زين ميان جاي
تو
تنها
خالي است ...


سيمين بهبهاني