شعر

شعر

من اگه خـــــــــــــــــــــدا بودم

۹۸۲ بازديد
من اگه خـــــــــــــــــــــدا بودم ...

يه بار ديگه تمـــــــــــــــوم بنده هام رو ميشمردم

ببينم كه يه وقت يكيشون تنــــــــــــــها نمونده باشه ...

و هواي دو نفره ها رو انقدر به رخ تك نفره ها نمي كشيدم!!!!



"حسين پناهي"

باور كنيد حال و هوايم مساعد است...

۴۳۹ بازديد
باور كنيد حال و هوايم مساعد است

اين شايعات شيوه ي برخي جرايد است

يك صبح

تيتر مي شوم: اين شخص

[بگذريم]

يك عصر

خوانده ايد... و تكرار زايد است

من زنده ام هنوز و غزل فكر مي كنم

باور نمي كنيد؟ همين شعر شاهد است

محمدعلي بهمني


بر آسمان بر آي

۴۵۲ بازديد
اي آيه مكرر آرامش
مي خواهمت هنوز
 آري هنوز هم
درياي آرزوي
در اين دل شكسته من موج مي زند
راهي
به دل بجو

«حميد مصدق»


من ماهي خسته از آبم

۴۶۸ بازديد

من ماهي خسته از آبم

تن مي دهم به تو 

تور عروسي غمگين 

تن مي دهم به علامت سوال بزرگي 

كه در دهانم گير كرده است

«گروس عبدالملكيان»


خوش گرفتند حريفان سر زلف ساقي

۴۶۹ بازديد

مصلحت ديد من آن است كه ياران همه كار

بگذارند و خم طره ياري گيرند


رقص بر شعر تر و ناله ني خوش باشد

خاصه رقصي كه در آن دست نگاري گيرند


«حافظ»          


معجزه ي دست هاي تو!

۱,۰۷۹ بازديد

گنجشك نشدم

كه برايم دانه بريزي

و حتي بند كفشي

كه دست هايت پروانه ام كنند.

من

به غبار روي ميز

كه نوازشگرانه

با تكان دستت محو مي شود

حسادت ميكنم!

 

"علي شفاعت پناهي"


/**/


جمعه هاي بي پايان...

۳۵۹ بازديد

من

انبوهي از اين بعدازظهرهاي جمعه را
بياد دارم كه در غروب آنها
در خيابان
                            از تنهايي گريستيم
ما نه آواره بوديم، نه غريب

اما
اين بعدازظهر هاي جمعه پايان و تمامي نداشت
مي گفتند از كودكي به ما
كه زمان باز نمي گردد
 اما نمي دانم چرا
اين بعدازظهرهاي جمعه باز مي گشتند!
احمدرضا احمدي

سودا زده...

۳۵۷ بازديد


آن كه مست آمد و دستي به دل ما زد و رفت
 در اين خانه ندانم به چه سودا زد و رفت 

 خواست تنهايي ما را به رخ ما بكشد
 تنه اي بر در اين خانه ي تنها زد و رفت 

هوشنگ ابتهاج


جاي خالي...

۳۳۲ بازديد


هر طرف اياتي از خوشحالي است
 زين ميان جاي
تو
تنها
خالي است ...


سيمين بهبهاني


واقعه

۱,۱۰۰ بازديد

رفتنت

ناگهان پريدن ِ پرنده هاست .. 



نسرين حيايي