شعر

شعر

اسمان تشنه است...!

۹۹۰ بازديد


من خسته‌ام
خسته از آينه،
از آدمي،
از آسمان
مگر تحمل يك پرنده كوچك خانه‌زاد
يك پرنده جامانده از فوج بارا‌ن‌خورده بي‌بازگشت
تا كجاي آسمان تمام روياهاست؟

سيد علي صالحي


نه برف آمده، نه تو...‏

۲۵۲ بازديد
        آرزوي قشنگي ست؛
        داشتن ردّپاي تو، كنار ردّپاي من
        بر دشت سپيد پوشيده شده از برف؛

        اما هنوز نه برف آمده، نه تو...

* عكس اين مدلي ميخواستم، اما بهتر از اين نيافتم، خصوص از لحاظ كيفيت، وگرنه كه از اين راضي ام.
* در حال و هواي اين پست
* در حال و هواي عكس


در شيب كوه چاره به غير از گذار نيست

۳۲۳ بازديد
غير از قفس اگر كه مكان دگر نداشت

اي كاش اين پرنده از آغاز پر نداشت

در شيب كوه چاره به غير از گذار نيست

باور كنيد ! رود خيال سفر نداشت

بي آبرو شدن ، نرسيدن ... بس است ، بس!

يوسف براي تو كه به غير از ضرر نداشت !

شايد به « اشتباه » خدا را پسر شود

از بخت خوش هر آن كه به دنيا پدر نداشت

در ذهن اين درخت « خطايي بزرگ » بود

او در سرش به غير خيال « تبر » نداشت


محمد علي عليزاده


كدوم پاييز زمستون رو خبر كرد؟!‏

۲۹۸ بازديد
هنوز باغچه برامون گل نداده
كدوم پاييز زمستون رو خبر كرد؟!

ايرج جنتي عطايي
 براي شنيدن با صداي سيمين غانم


يك روزي كه خوشحال تر بودم..

۱,۲۲۸ بازديد


نذر كرده ام
يك روزي كه خوشحال تر بودم
بيايم و بنويسم كه
زندگي را بايد با لذت خورد
كه ضربه هاي روي سر را بايد آرام بوسيد
و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد.
.
يك روزي كه خوشحال تر بودم
مي آيم و مي نويسم كه
اين نيز بگذرد
مثل هميشه كه همه چيز گذشته است و
آب از آسياب و طبل طوفان از نوا* افتاده است.

يك روزي كه خوشحال تر بودم
يك نقاشي از پاييز ميگذارم, كه يادم بيايد زمستان تنها فصل زندگي نيست
زندگي پاييز هم مي شود, رنگارنگ, از همه رنگ, بخر و ببر!

يك روزي كه خوشحال تر بودم
نذرم را ادا مي كنم
تا روزهايي مثل حالا
كه خستگي و ناتواني لاي دست و پايم پيچيده است
بخوانمشان
و يادم بيايد كه
هيچ بهار و پاييزي بي زمستان مزه نمي دهد
و
هيچ آسياب آرامي بي طوفان.

مهدي اخوان ثالث


ترس پرواز...

۳۰۵ بازديد

شايد روزي
همسفرم باد..
ورق زد
خاطرات پژمردنم را

و ديدپرنده اي پشت قفسي باز
بدون قفل حتي..

اسير ....

شايد از ترس خود
مانده در خيال پرواز!!


دلنوشته ها...

(م.ب - ابان 87)


اين منم؛ زني تنها در آستانۀ فصلي سرد...‏‏

۵۸۲ بازديد
                  و اين منم؛
                  زنـي تنهـا
                  در آستانه ي فصلي سرد...

فروغ فرخزاد

* كامل شعر را از اينجا بخوانيد و دكلمه اش را از اينجا بشنويد.


گل آفتابگردان

۱,۱۳۸ بازديد

گل آفتابگردان و

                 نمازِ آفتابش

به شب و

    به ابر و

           ظلمت

نشود دَمي بر او گُم

  دل اوست قبله يابش!

شفيعي كدكني


برايم كمي انار بياور؛ دنيا كثيف كرده خونم را...‏

۲۸۰ بازديد
             انارهاي باغچه رسيده‌اند؛
             ترك‌خورده و رها،

             ميان دستان سرد باد!
             با سبد مهر بيا و

             از سر شاخه‌هاي عريان،
             تمام دانه‌هاي سرما‌زده و تب‌دار را،
             بچين!

             برايم كمي انار بياور!
             از انارهاي باغ خودت،

             دنيا كثيف كرده خونم را
...
رضا دبيري جوان

* كدوم عكس يعني؟ همين يا اين يا اين يا اين يا اين؟ البته اگه فتوشاپ كار بودم، خوب بود، ميشد يه كدوم رو، اونجور كه دوست دارم، اديت كنم، مثلا همين رو، كمي برگها رو زرد تر ميكردم بيشتر به دلم مينشست، يا انار عكس آخر رو كمي سرخ تر مثلا...


آخرين پاييز !

۲۷۷ بازديد

راست ميگفت...

"شايد اين پاييز آخرباشد..."

در قصه بعدي رويشم هيچگاه ديگر برگ نخواهم بود!

كه  سراب وصل ش ،

          ناي رفتن وماندن را دگربار از من بربايد..

كه حاصل عمر پرفرجام درختي مغرور شوم..

يا كه سايه تقديرم به هر كجاكه بخواهدبكشاندم.

         اين آخرين پاييز بود كه برگ بوده ام!


دلنوشته ها...
(م.ب زمستان 90)