شعر

شعر

برف آمد و درختان...‏

۲۶۲ بازديد

برفي سنگين نشست؛
درختي زيبا شد،
درختي شكست!

 

شهاب مقربين        

*البته اين عكس و اين عكس، تصاوير درخت هاي شكسته را بهتر نشان ميدادند، نه؟!‏


حضور تو در دلم خواهد ماند...

۲۶۴ بازديد
به جز حضور تو
هيچ چيزِ اين جهانِ بيكرانه را
جدي نگرفته ام
حتي عشق را



حسين پناهي


در غياب تو...

۲۵۰ بازديد


وقتي كه تو نيستي
دنيا چيزي كم دارد،‏
مثل كم داشتنِ يك وزيدن،
يك واژه،
يك ماه.‏

من فكر مي‌كنم در غيابِ تو...‏
همۀ خانه‌هاي جهان خالي ست،‏
همۀ پنجره‌ها بسته است،‏

اصلاً كسي حوصلۀ آمدن به ايوانِ عصرِ جمعه را ندارد.‏
پرده‌هايي كه پيدايند
يك جوري شبيه ديوار ديده مي‌شوند.‏




سيد علي صالحي


خوابهاي اردي بهشتي...

۲۵۱ بازديد



در اين روزهاي آخر اسفند

وقتي كه خانه ات كلاه سفيدش را
به احترام بنفشه ها
از سر بر مي دارد

تو نيز خاكسترهاي تلخ اين زمستان را
از آستين بتكان

و چشم هاي غبار گرفته اش را
با روزنامه هاي بد خبر ديروز
برق بينداز

تا تعبير خواب هاي اردي بهشتي ات

راه زيادي نمانده است


عباس صفاري


از تو ممنونم

۲۷۲ بازديد
من اما از تو ممنونم
همين كه هستي
و گاهي مرا به گريه مي اندازي
همين كه هستي
و گاهي به يادم مي آوري
چقدر تنهايم



راضيه بهرامي

دوريم به صورت ز هم اما؛ نزديك به معني...‏

۵۷۵ بازديد

گرچه از فاصله ماه به من دورتري
ولي انگار همينجا و همين دور و بري

ماه مي تابد و انگار تويي مي خندي
باد مي آيد و انگار تويي مي گذري...

شب و روز تو ـ نگفتي ـ كه چه سان مي گذرد
مي شود روز و شب اينجا كه به كندي سپري

گرچه آنجا كمي از فصل زمستان باقي ست

و هنوز از يخ و برفاب ولنجك اثري

باز بگذار در و پنجره ها را امشب

باد مي آيد و مي آورد از من خبري

خبري تازه كه نه يك خبر سوخته را

باد مي آورد از فاصله دور تري

خبر اينقدر قديمي ست كه هر پير زني

خبر اينقدر بديهي ست كه هر كور و كري

مي تواند كه به ياد آورد و بشنودش

تو كه خود فاعل و مفعول و نهاد خبري

بهروز ياسمي


دفتر خاطراتِ من و ياد تو

۲۴۹ بازديد

كـاش دفتـر خاطراتــم؛
چراغ جادو بود،
تا هر وقت از سـرِ دلتنگي؛
به رويش دست مي كشيدم؛
تــو از درونش،
با آرزوي من، بيرون مي آمدي...


ناشناس

تبر خوردگانيم...‏

۲۷۲ بازديد

درد من و تمام تبرخورده‌ ها يكي‌ست:
باور نمي‌كنيم كه مُرديم مدتي‌ست

آنها در انتظار دوباره پرنده ‌اي
من فكر بازگشت كسي كه نبود و نيست...

مژگان عباسلو


نسيمِ صبحِ سعادت...

۲۹۸ بازديد

نسيمِ صبحِ سعادت،
              بدان نشان كه تو داني

                           گذر به كوي فلان كن،
                                     در آن زمان كه تو داني 


تو پيك خلوت رازي و ديده بر سر راهت
به مردمي
نه به فرمان،
چنان بران كه تو داني...

حافظ شيرازي

عكس از اينجا (+)


مسئله ..

۲۶۵ بازديد

بودن يا نبودن؟
مسئله اين است
كه نبودني در كار نيست!

ما فقط
از غمي
به غم ديگر
تبديل مي‌شويم... 



..مريم ملك‌دار..