اول فقط يك دل دل بود. يك هواي نشستن و گفتن.
يك بوي دلتنگ و سرشار از خواستن.
يك هنوز باهمِ ساده.
رفتيم و نشستيم،
خوانديم و گريستيم.
باري اي عشق،
اكنون و اينجا،
هواي هميشهات را نميخواهم
... نشاني خانهات كجاست؟!
سيد علي صالحي
من هيچكس
را آنسوي ديوارها نداشته باشم شايد
اما
در اين غروب كسالتبار
هيچچيز به اندازهي تلفني از زندان
خوشحالم نميكند
و مردي كه اعتراف كند
گاهي
به جاي آزادي
به من ميانديشد .
"رويا شاه حسين زاده"
بايد يه روز همين روزا
دل رو به دريا بزنم
بايد برم از اين ديار
به اوج موجا بزنم...
دلنوشته ها
(نجوا رستگار)
* عنوان برگرفته از شعري از محمدعلي بهمني
عمر
در انديشه ها
بر بـــــــــاد رفت
گشت
فردا ها
همه ديروز ها
دكتر حميدي
* عنوان از شهريار
مثل خطي از هبوط مثل سطري از كوير
مثل شعر ، ناگهان مثل گريه بي امان
مثل لحظه هاي وحي اجتناب نا
اي مسافر غريب در ديار خويشتن
با تو آشنا شدم با تو در همين مسير !
از كوير سوت و كور تا مرا صدا زدي;
ديدمت ولي چه دور ، ديدمت ولي چه دير !
اين تويي در آن طرف پشت ميله ها رها
اين منم در اين طرف ، پشت ميله ها اسير
دست خسته ي مرا مثل كودكي بگير
با خودت مرا ببر ، خسته ام از اين كوير !
هر وقت بشر به اين جهان انديشيد
يك مشت چرند و هذيان انديشيد
گفتند خدا در آسمان است ؛ بشر
به جاي خدا به نردبان انديشيد
" احسان پرسا (+)"