شعر

شعر

تو بتاب و گل بيفشان، گل آفتابگردان!‏

۳۷۶ بازديد

تو چراغ آفتابي، گل آفتابگردان!
نكند به ما نتابي، گل آفتابگردان!

گل آفتاب ما را، لب كوه سر بريدند
نكند هنوز خوابي،  گل آفتابگردان؟

نه گلي فقط، كه نوري، نه كه نور، بوي باران
تو صداي پاي آبي، گل آفتابگردان!

نفس بهار دستت، من و روزگار مستت
قدح پر از شرابي، گل آفتابگردان!

نه گلي نه آفتابي، من و اين هواي ابري
نكند به ما نتابي، گل آفتابگردان؟

تو بتاب و گل بيفشان، "سر آن ندارد امشب
كه بر آيد آفتابي"، گل آفتابگردان!

سعيد بيابانكي
از كتاب "نامه هاي كوفي"

* مكش انتظار ديگر، گل آفتابگردان / كه سپيده خورده خنجر، گل آفتابگردان.......خسرو احتشامي

** دوست دارم شعر ش رو.


من و تو، به سان كوه ها...‏‏

۲۹۹ بازديد
كوه‌ ها با هم‏ند و تنهايند
همچو ما؛ با همانِ تنهايان!‏
 


احمد شاملو

رفتن؛ رسيدن است...‏‏

۳۰۳ بازديد

موجيم و وصل ما، از خود بريدن است
ساحل بهانه اي است، رفتن رسيدن است


تا شعله در سريم، پروانه اخگريم
شمعيم و اشك ما،در خود چكيدن است

 ما مرغ بي پريم، از فوج ديگريم
پرواز بال ما، در خون تپيدن است

 پر مي كشيم و بال، بر پرده ي خيال
اعجاز ذوق ما، در پر كشيدن است 

 ما هيچ نيستيم، جز سايه اي ز خويش
آيين آينه ، خود را نديدن است

 گفتي مرا بخوان، خوانديم و خامشي
پاسخ همين تو را، تنها شنيدن است

 بي درد و بي غم است، چيدن رسيده را
خاميم و درد ما، از كال چيدن است


قيصر امين پور

بازگرد؛ اين مشق ها را خط بزن...

۳۴۲ بازديد

اولين روز دبستان بازگرد
كودكي ها، شاد و خندان باز گرد

باز گرد اي خاطرات كودكي
بر سوار اسب هاي چوبكي

خاطرات كودكي زيباترند
يادگاران كهن مانا ترند

درسهاي سال اول ساده بود
آب را بابا به سارا داده بود

....

اي دبستاني ترين احساس من
بازگرد؛ اين مشق ها را خط بزن


محمد علي حريري جهرمي


شعر كامل (+)


خوشه انگور سياهم را سپردم به خمره... دارد شراب نابي ميشود...‏

۳۱۳ بازديد

دلتنگي
خوشه انگور سياه است
لگدكوبش كن
لگدكوبش كن
بگذار ساعتي
سربسته بماند
مستت مي‏‏كند اندوه

شمس لنگرودي* عكس از اينجا
* انتخاب و همراهي عكس و شعر، از ايشون، خيلي هم عالي و تحسين برانگيز :)

عاقل يا عاشق؟!

۳۴۵ بازديد


من عاشقي بلد نبودم!

من حتي عاقلي هم بلد نيستم!

در مسابقه برگ پاييز ي و جوي گذران آب

هر عاشقي ميفهمد

كه برنده مسابقه برگ است

كه يك جاي سرنوشت گير كرده است!

وهر عاقلي ميداند

تمام عمر رانبايست به انتظار يك روز رسيدن برگ ماند!

من نه عاقلي بلد بودم و نه عاشقي!




مهر 91

م.ب

دلنوشته ها..



دست از طلب ندارم تا كام من برآيد

۳۷۳ بازديد
بر آستان جانان، گر سر توان نهادن
گلبانگِ سربلندي، بر آسمان توان زد

حافظ شيرازي
پ.ن: عنوان برگرفته از اين غزل و شعر پست برگرفته از اين غزل.ت.ن: هرچه كردم، دلم نيامد پستي براي ولادت امام رئوف، نياورم اينجا. اين شد كه اين شعر را آوردم، گرچه قبل تر اينجا با تصوير ديگري آورده بودم. عدم امكان سرچ راحت در گوگل و آرشيو گوگل ريدرم، مجبورم كرد از داشته هاي قبلي استفاده كنم. حالا پيشنهادتان بين عكسي كه آورده شده و اين عكس، برايم كمك است در اينكه با خيال راحت تري از اين پست بگذرم.

من نه چنانم كه تويي

۳۵۶ بازديد
زين دو هزاران من و ما اي عجبا من چه منم؟
گوش بنه عربده را دست منه بر دهنم


چونك من از دست شدم در ره من شيشه منه
ور بنهي پا بنهم هر چه بيابم شكنم

زانك دلم هر نفسي دنگ خيال تو بود
گر طربي در طربم گر حزني در حزنم

تلخ كني تلخ شوم لطف كني لطف شوم
با تو خوش است اي صنم لب شكر خوش ذقنم

اصل تويي من چه كسم؟ آينه‌اي در كف تو
هر چه نمايي بشوم آينه ممتحنم

تو به صفت سرو چمن من به صفت سايه تو
چونك شدم سايه گل پهلوي گل خيمه زنم

بي‌تو اگر گل شكنم خار شود در كف من
ور همه خارم ز تو من جمله گل و ياسمنم

دم به دم از خون جگر ساغر خونابه كشم
هر نفسي كوزه خود بر در ساقي شكنم

دست برم هر نفسي سوي گريبان بتي
تا بخراشد رخ من تا بدرد پيرهنم

لطف صلاح دل و دين تافت ميان دل من
شمع دل است او به جهان من كيم او را لگنم
مولوي
براي ديدن و شنيدن با صداي شهرام ناظري
پ.ن1: عنوان برگرفته از شعر ديگري از مولوي.

پ.ن2: براي هشتم مهر ماه، سالروز بزرگداشت مولوي، شاعري كه ترك ها به راحتي و بدون جنگ و خونريزي و فقط با عدم كفايت مسئولين ما، دارن به عنوان شاعر خودشون به جهان معرفي ميكنن و استفاده هاشون رو مي‏برن...


+ براى آقاى جلال الدّين محمّد

يـــار دبستانيِ من...‏

۳۶۱ بازديد

يار دبستاني من! با من و همراه مني
چوب الف بر سر ما، بغضِ من و آهِ مني

حك شده اسمِ من و تو؛ رو تنِ اين تخته سياه
تركه ي بيداد و ستم؛ مونده هنوز رو تنِ ما

دشت بي فرهنگي ما؛ هرزه تموم علف هاش
خوب اگه خوب، بد اگه بد، مرده دل‏‏هاي آدم‏هاش

دستِ من و تو بايد اين پرده ها رو پاره كنه
كي مي تونه جز من و تو؛ درد ما رو چاره كنه؟

يـــار دبستانيِ من...

پ.ن 1: ترانه را "منصور تهراني" سروده و جمشيد جم و فريدون فروغي هم جدا جدا خوانده اندش.

پ.ن2: آهنگش براي هركدام مان، يك خاطره خاص دارد و برا بعضي مان حتي؛ خاطرات مشترك! يادم هست بچه تر كه بوديم، برادر بزرگترمان، اولين بار برايمان گذاشت و حفظ كرديم و در ماشين ميخوانديم، بعدتر، زمان هايي هم آمد كه با بغض و گريه خوانديمش... دلم ميخواست براي اول مهر بياورمش اينجا كه سر موعد نشد؛ اما براي مهر بيايد، بد نيست.

پ.ن3: اين تصوير و اين تصوير را هم مناسب ديدم؛ اما توي سرچ تصاوير، اين را يافتم و خب گويا براي همين آهنگ تنظيم شده، متأسفانه چون تصوير را سيو كرده بودم، لينك وبلاگي كه اين تصوير را آورده بود، ندارم و البته يادم هست بيشتر از يكجا استفاده شده بود و براي يافتن نفر اول، بايد دقت بيشتري ميشد.


كسي را كه در ياد خواهي‌سپرد... كجا، كِي خداحافظي كرده‌ است؟

۳۷۹ بازديد

گناهي ندارد اين زن
اگر هنوز چشم انتظار فرزندش نشسته
هرچه نباشد، پشت سر مسافرش آب ريخته بود.‏

 

دلنوشته ها
(نجوا رستگار)

پ.ن: عنوان برگرفته از اين شعر مژگان عباسلو.

ت.ن: گمانم چيزي از كسي، جايي خوانده بودم و در ذهنم مانده بود و با ديدن اين تصوير، به اين شكل در ذهنم نشست. گذاشته بودم براي هفته دفاع مقدس، بياورمش اينجا. البته كه تصاوير از مادران شهداي خودمان، شايد مناسب تر بود، اما با ديدن اين تصوير اين نوشتار آمد در ذهنم، براي همين با همين اينجا همراهش كردم و در جاي ديگري، با تصاوير مادران شهداي خودمان.

+ آنچه در ذهنم، نصفه نيمه، مانده بود، اين بود:
حق دارند اين چشم ها/ اگر هنوز هم/ خيره مي شوند به دوردست ها/ اين ها پشت سر مسافرشان آب ريخته اند...