شعر

شعر

عبور از تاريكي ....

۲۹۳ بازديد



در مرز ِ پايانِ شعله و آغاز ِ تاريكي

من نشسته‌ام
چشمم به نور ِ تو
بر گُرده‌ام،
تاريكي سنگيني مي‌كند.


* ليلا گفت: يخرجهم من الظلمات


عليرضا روشن 


دستت را به من بده...‏

۳۳۶ بازديد

دوستم داشته باش
از رفتن بمان
دستت را به من بده
كه در امتداد دستانت
بندري است براي آرامش

نزار قباني

اول اين عكس رو گذاشته بودم، اما به نظرم اين يكي، حس "از رفتن بمان..." رو بيشتر منتقل ميكرد.. براي همين جايگزين شد. :)
ضمن اينكه قبل تر همين جا آورده بودمش!!


بس كه طوفان زا بود درياي دل

۳۱۳ بازديد

 همچو موجم
يك نفس آرام نيست
بس كه طوفان زا بود درياي دل 

رهي معيري


بي چتر بيا

۳۱۵ بازديد

بي چتر بيا
حتي اگر خيال مي كني
دست‌هاي ِ كوچك ِ من  
سرپناه ِ مطمئني نيست! 

صبا مير اسماعيلي


از احتمالِ نديدن تو مي ترسم

۲۸۶ بازديد

تمامِ ترس من اين است
 يك شب بخوابم
 و صبح
 رخسارِ تو را به ياد نياورم.

سيد علي صالحي


شوق ِ تو ...

۲۸۲ بازديد


سلسله ي شوق كيست ، سرخط ِ آهنگ ما

رشته به پا مي پرد ، از رگ ِ گل رنگ ما

بي‌دل




به من نگاه كن ...

۲۸۸ بازديد
چقدر حرف براي تو دارم و هر بار
در آب و تاب تماشا توان گفتن نيست

"مهدي فرجي"


همدرد...

۲۸۶ بازديد

چيزي بگو بگذار تا هم صحبتت باشم
 لختي حريف لحظه هاي غربتت باشم

 اي سهمت از بار امانت هر چه سنگين تر
 بگذار تا من هم شريك قسمتت باشم

 تاب آوري تا آسمان روي دوشت را
 من هم ستوني در كنار قامتت باشم

 زخم عميق انزوايت دير پاييده است
 وقت است تا پايان فصل عزلتت باشم 


حسين منزوي


جوشش ِ عشق....

۲۷۶ بازديد

در باديه ي ليلي ،

مجنون ، رم ِ آهويي است ...

بي‌دل






كارگاه ِهستي

۲۹۲ بازديد

عاشق شو
ارنه روزي
كار ِ جهان سرآيد

ناخوانده
 نقش ِ مقصود
از كارگاه ِهستي

به مناسبت روزِ بزرگداشتِ حافظ