به تمناي تو دريا شده ام گرچه يكي است
سهم يك كاسه آب و دل و دريا از ماه....
فاضل نظري
پ.ن: بايد يواش يواش خداحافظي كرد انگار با نغمه هاي...اللهم رب شهر رمضان...
دل هامان به سانِ كاروانسرا
در ابتداي جواني، پر رفت و آمد و شلوغ
زمان كه بگذرد، گه گاهى قديمي ترها و آشناترها سراغش مىآيند
جلوتر اما؛ شايد يك دو آشناي قديمي راه كج كنند، آن هم محض تجديد خاطره
و
در آخر فقط خودش ميماند و خداي خودش.
پر از خاطره و يادگار از مسافرهايي كه آمدند و مهمان شدند و رفـ ـتـ ـنـ ـد...
هيچ اتفاقي قرار نيست بيـفتد.
اما،
آدمي اســت ديگر،
هميشه
منتـــظر ميمـاند!
"اورهان ولي"
از اين سفره ها معجزه دور نيست
ببيـــن دســت دنيا تو دســت منه
دعا مي كنم تا اجابت بشه
دعا مي كنم چون دلم روشنه...
مرا
هزار اميد است
و هر هزار
تويي
شروع شادي و پايان انتظار تويي
بهارها كه ز عمرم گذشت و بيتو گذشت
چه بود غير خزانها اگر بهار تويي
دلم ز هرچه به غير از تو بود خالي ماند
در اين سرا تو بمان اي كه ماندگار تويي
شهاب زودگذر لحظههاي بوالهوسي است
ستارهاي كه بخندد به شام تار تويي
جهانيان همه گر تشنگان خون مناند
چه باك زانهمه دشمن چو دوستدار تويي
دلم صراحي لبريز آرزومنديست
مرا هزار اميد است و هر هزار تويي
نه درويش بي كفن در خاك رفته
نه دولتمند بُرده يك كفن بيش