شعر

شعر

نگاهت مي‌برد مرا از خود...

۲۹۹ بازديد

غريق ِ بحر ِ مودت،

ملامتش مكنيد..


جناب ِ سعدي 



مي‌روي....

۷۷۶ بازديد


تو براي هميشه مي رويومن چه قدر كار روي سرم ريخته خاطرات زيادي براي فراموش كردن دارم...

مهدي شايان

پرواز.....

۱,۲۷۶ بازديد


دلم گرفته نه از تو ، كه از تمام ِ زمينكسي نبود دلم را به آسمان ببرد؟

آرش شفاعي




بي سامان.....

۳۱۶ بازديد


  

ديگر به كجا مي روي اي طالب ِ آرام ؟
 گردون، تپش‌آباد و      
زمين زلزله دارد    . . .  .  

بي‌دل دهلوي




وحدتِ دل‌ها...

۳۰۲ بازديد

خود به جهان در مرا ، يك دلكي بود و بسما همه چون  يك دليم، قصد ِشبيخون چراست؟



نظامي






نيامدي....

۴۳۵ بازديد



باز اي سپيده ي شبِ  هجران،

 نيامدي..

..

صبرم نديده اي كه چه زورق ِ شكسته اي‌ست؟

..

اي تخته ام سپرده به طوفان ،

 نيامدي..



شهريار





وحدتِ دل‌ها...

۳۷۷ بازديد

خود به جهان در مرا ، يك دلكي بود و بسما همه چون  يك دليم، قصد ِشبيخون چراست؟



نظامي






دعا كرديم كه بماني...

۳۹۳ بازديد
 



دعا كرديم كه بماني
بيايي كنار پنجره، باران ببارد
و باز شعر مسافر خاموش خود را بشنوي
اما دريغ كه رفتن
راز غريب همين زندگي است
رفتي پيش از آن كه باران ببارد

سيد علي صالحي

دليل عشق بودي...

۱,۰۰۳ بازديد

روزگاري دل سپردن ها دليل عشق بود

اينك اما دل بريدن ها گواهي ديگر است




فاضل نظري

پ ن: ماه خوب من...
رمضان


آوار عشق...

۴۲۴ بازديد


هيچ وقت

هيچ وقت نقاش خوبي نخواهم شد

امشب دلي كشيدم

شبيه نيمه سيبي

 كه به خاطر لرزش دستانم

در زير آواري از رنگ ها

 ناپديد ماند ...

 


پ.ن: به بهانه سالمرگ حسين پناهي...

رسول نجفيان: «حسين براي بازي در يك گل و بهار مرحوم مقبلي را انتخاب كرده بود. پرسيدم چرا گفت چون سيب را با پوست مي خورد.»