اين پرده
تو بايد باشي....
ابراهيم واشقاني فراهاني
كامل شعر هم خواندني ست
عكس هم حاصل گوشي در دست بنده :)
ابراهيم واشقاني فراهاني
كامل شعر هم خواندني ست
عكس هم حاصل گوشي در دست بنده :)
دلم مي خواست
وقتي مي آمدي خواب باشي
بعد من در چشم هاي تو نگاه مي كردم وُ
خودم را مي ديدم
مي خواستم وقتي بيايي
هوا خوب باشد
شب اگر بود ماه داشته باشد
- آن هم قشنگ
وَ روز اگر بود، روزيش هم، همراه ِ خودش بود وُ
آفتاب َش ناز تابيده بود
وقتي مي آمدي دلم مي خواست
بهار شده باشد
يا پاييز يا زمستان يا..
هرچي!
وقتي مي آمدي
دلم مي خواست
بيايي...
*شعر از افشين صالحي
*عنوان از ؟
"صدايم كن، بگذار تمام شود اين فصل سياه لعنتي!"
هي عهد بستي و شكستي و نشستي و
زانو زدي با شرم گفتي داستانت را ... سر روي مُهر مِهر او بگذار! مي بيني!
سجاده ات حل مي كند در خود جهانت را
شاعر : زهرا بشري موحد
+ يَا مَنْ كُلُّ شَيْ ءٍ خَاضِعٌ لَه ... اي كه هر چيز در برابرش سر تعظيم فرود آورد...
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: نزديكترين حالِ بنده به خدا، حالى است كه در سجده است.
+ عكس از اينجا
+ عنوان از روزبه بماني
تفال زدم نيمه شب به قرآن
كتابي كه از وحي شيرازه دارد
براي دلـــــم آيه صبر آمد
ولي نازنين صبر اندازه دارد
+ عنوان: سلمان ساوجي
عباس حسين نژاد
پست قبلم تغيير كرد
شاعر :محسن نظري
+عنوان : در چشمانت جنگجوي مغول كمين كرده .. جرات نمي كنم دوستت نداشته باشم
چون رود كه مجبور به پيمودن خويش است
آزاد و گرفتــارم، آ ز ا د و گـ ـر فـ تـ ـا ر...
فاضل نظري
ت.ن: بعد از اتفاقي كه براي بلاگفا و پست هايمان افتاد، دست و دلم به بودن و پست گذاشتن نميرود. هرچند كه كلي هم قبلش پست در صف و نيمه آماده داشتم. فكرش را كنيد، كلي پست هايي كه برايشان وقت و زمان رفته بود و مرتب شده بود، پريد. مثل وقت هايي كه هارد ت با همه اطلاعات و عكس هاي يادگاري و ...، يكهو بسوزد اما خب، دنيا همين است، اساسش بر باد است و جاي دل بستن نيست. حق بود الان هم پستي ميگذاشتم كه به سستي و بي بنيادي جهان و مافيها و دل نبستن ها اشاره ميكرد، حالا در همين حد قبول كنيد. علي الحساب گفتم به شرط ادب براي دوستاني كه هنوز اينجا را دنبال ميكنند، اين را بگذارم.
اين هم بگويم كه بك آپ پست هاي از دست رفته پيش خودم هست اما نميدانم چطور ميشود به اين بلاگفا انتقال داد و درستش كرد (اصلا ميشود يا بي خيال بايد شد). مديريتش هم كه جواب نميدهد! البته فقط پست ها نيست كه، همه تغييرات هاي اين مدت اعم از موضوعات و برچسب هاي جديد، حتي اصلاح لينكِ عكس ها هم از دست رفته
راستي سلام
عكس براي ارتفاعات شمال تهران، دركه
شنيده ام عزم { سفر } كرده اي
هواي دلدار دگر كرده اي
مهر مرا ز سر بدر كرده اي
تورو به خدا اگه ميشه تنها نرو
+ ترانه گروه دنگ شو
+ عنوان از مولانا :
بشنيده ام كه عزم سفر مي كني مكن / مهر حريف و يار دگر مي كني مكن
تو در جهان غريبي غربت چه مي كني / قصد كدام خسته جگر مي كني مكن
ما اختلافات ظريفي داشتيم، اما
از ماجراي تلخمان دنيا خبر دارد
اي كاش تيم هستهاي هنگام برگشتن
تحريمهاي بين ما را نيز بردارد
شاعر : اميد صباغ نو
+ عنوان :
توافق كرده اند ايران و آمريكا به اين سختي
من و تو همچنان در حل يك لبخند درمانديم ! "محمد رسولي"
+ عشق اگرعشق تو وعاشق اگرمن باشم
آنچه هرگــــز نرسد روز توافق باشــــد
شدم مانند رود از بارشي جريان كه مي گيرد
كه من بدجور دلتنگ ِ توأم، باران كه مي گيرد...
دلم تنگ است مي داني؟ پناهم شانه هاي توست
كمي اشك است درمانش دل انسان كه مي گيرد
من آن احساس ِ دلتنگي ِ ناگاه ِ پس از شوقم
شبيه حس ديدارم ولي پايان كه مي گيرد
غروبي تلخ و دلگيرم، غروب دشت تنهايي
دل دشتم من از ني ناله چوپان كه مي گيرد
چه بي راهم، چه از غم ناگزيرم من، چه ناچارم
شبيه حس يك قايق شدم طوفان كه مي گيرد!
چقدر از خاطراتت ناگزيرم، نه گريزي نيست
منم و باز باران بين قم - تهران كه مي گيرد
تو را، عشق تو را، آسان گرفت اول دلم اما
چه مشكل مي شود كارم دلم آسان كه مي گيرد!
سپردم به فراموشي به سختي خاطراتت را
ولي باران كه مي گيرد... ولي باران كه مي گيرد...
محمدرضا شرافت
*اين شعر يكي از زيباترين شعرهايي ست كه تا بحال خوندمش... خيلي وقته كه ميخاستم بذارمش ولي عكس مناسب نميافتم...
اين عكس هم خيلي به دلم نچسبيد اما...