رد نشو از ميان قبرستـان، مـُرده ها را تو بي قرار نكــن
چادرت را به روي خاك نكش، روحشان را جريحه دار نكن...
قاسم صرافان
عنوان از وحيد خضاب
رد نشو از ميان قبرستـان، مـُرده ها را تو بي قرار نكــن
چادرت را به روي خاك نكش، روحشان را جريحه دار نكن...
قاسم صرافان
عنوان از وحيد خضاب
چشمــي بــه تخــت و بخــت نــدارم! مــرا بــس است
يــك صنــدلــي بــراي نشستــن، كنــار تــو...
شاعر: حسين منزوي
+عنوان از محمد حسين ملكيان:
صندلي بگذار و بنشين روبرويم، وقت نيست / حرف ها داريــــم، صدها راز مبهــــم، بيشتر
+ عكس را همين امسال، در زيباكنار گرفتم.
روي پيشوني ِ فرشته ها نوشته
هركي دختر داره جاش وسط ِ بهشته... ^_^
شعر از محسن ناهي
بشنويدش با صداي حميد طالب زاده
اصفهان با آن همه وسعت شده نصف جهان!
يك وجب قد داري و كل جهانم گشته اي...
مهدي صحبتي
*اصن دلم خاس واسه اين شعر اين عكس رو بيارم نخندينا! :">
دختر كه باشي گيسوانت رود جاريست
قلب درون سينهات هم يك قناريست
دختر كه باشي دست تو يعني نوازش
دختر كه باشي شانه هايت استواريست
دختر كه باشي گاه ميخندي و گاهي
آب و هواي چشمهات ابري بهاريست
دختر پر از شور است شيرين است دختر
دختر هميشه آن كسي كه دوست داريست
دنيا بدون او سياه و سرد و گنگ است
خانه بدون او پر از حس نداريست
احساس دختر چيست... گلبرگ گل سرخ
حتي خراشي روي آن يك زخم كاريست
آغوش گرم و چشم هايش خيس و مرطوب
دختر شبيه آسمان شهر ساريست
دختر كه باشي خاطراتت با برادر
لبريز از آب انبه و ماشين سواريست!
دختر كه باشي ميشوي همكار مادر
چون كار آشپزخانه هم كاري اداريست
از سوسك ها هرگز نمي ترسد، بدانيد!
چون كه بدش ميآيد از آنها فراريست
دختر هميشه بهترين نقاش دنياست
وقتي كه آثارش هميشه دل نگاري است
دختر يكي يكدانهي آغوش باباست
در چشم بابايش نماد با وقاريست
شرم مليحي مينشيند در نگاهش
هر گاه حرف ازدواج و خواستگاريست
مهرش نشسته در دلش او كه بيايد
دختر جواب آخرش، آهسته آريست...
دختر نباشد خانه خيلي سوت و كور است
اصلا وجودش توي خونه اضطراريست
دختر تمام سهمش از دنيا، زمين، عشق
دل بيقراري بيقراري بيقراريست
خالق براي زينت عرش آفريدش
دختر ميان آفرينش شاهكاريست
آيينه نام چشمهاي دختران است
دختر كه باشي طعم لبخندت اناريست...
+روز همه ي گل دختران ايراني مبارك :)
+شعرگروهي :كاري از دخترهاي گروه انارستان
شاعرها: ريحانه ابوترابي، طيبه عباسي، بشري صاحبي، فاطمه قاسمي،فاطمه بيرامي، نفيسه موسوي، فائزه كثيري، فاطمه نصيري، ريحانه كاف، زهرا اميري، تهمينه قنبري.
من زير باران در مسير باد، دل كندم
در آن هوا كه مي شود دل داد، دل كندم
تا در قفس بودم نمي فهميدم آزادم
در بندم از روزي كه از صياد دل كندم
در جاده ها، در شهرها، در كوچه و بازار
هرجا كه مي شد ياد تو افتاد، دل كندم
شب هاي دلتنگي "نظامي" در كنارم بود
با ضربه هاي تيشه ي فرهاد دل كندم
سجاده وا كردم، دعا كردم، صفا كردم
گفتم: خدايا! هرچه باداباد! دل كندم!
از تو كه خيلي عاشق شاه خراساني
يك شب ميان ِ صحن گوهر شاد، دل كندم
شاعر: زهرا بشري موحد
+ عنوان:
من نه اهل دود و سيگارم، نه اهل اعتياد/ بعد تو آرامشم؛ سجاده و تسبيح بود (علي سلطاني وش)