شعر

شعر

رفتن رسيدن است

۳۱۰ بازديد
موجيم و وصل ما ، از خود بريدن است
ساحل بهانه اي است ، رفتن رسيدن است
تا شعله در سريم ، پروانه اخگريم
شمعيم و اشك ما ،در خود چكيدن است
ما مرغ بي پريم ، از فوج ديگريم
پرواز بال ما ، در خون تپيدن است
پر مي كشيم و بال ، بر پرده ي خيال
اعجاز ذوق ما ، در پر كشيدن است
ما هيچ نيستيم ، جز سايه اي ز خويش
آيين آينه ، خود را نديدن است
گفتي مرا بخوان ، خوانديم و خامشي
پاسخ همين تو را ، تنها شنيدن است
بي درد و بي غم است ، چيدن رسيده را

خاميم و درد ما ، از كال چيدن است



قيصر امين پور


ياد كودكي...

۳۲۹ بازديد
يادم آمد
شوق روزگار كودكي
مستي بهار كودكي
...
يادم آمد
آن همه صفاي دل كه بود
خفته در كنار كودكي
...



* براي شنيدن


بيچارگي...

۳۵۸ بازديد
بين ماهي هاي اقيانوس و ماهي هاي تنگ
هيچ فرقي نيست وقتي چاره اي جز آب نيست



فاضل نظري


شاعري...

۳۵۶ بازديد

 

غم كه مي‌آيد در و ديوار، شاعر مي‌شود
در تو زنداني‌ترين رفتار شاعر مي‌شود

مي‌نشيني چند تمرين رياضي حل كني
خط‌كش و نقاله و پرگار، شاعر مي‌شود

 

مرحوم نجمه زارع


گويي؛ گير كرده ايم بين زمين و آسمان

۲۹۱ بازديد

دلبسته افلاكم و پا بسته خاك
فواره اي بين زمين و آسمانم

فاضل نظري


ز زلف وا كن گره كه مست و آشفته به...

۳۶۱ بازديد
بخند و گيسو ز ناز بريز بر شانه ها
سبك به هر سو بپر ، بپر چو پروانه ها
به عشوه دامان ِ خويش برون كش از دست ِ من
مرا به دنبال ِ خويش دوان چو ديوانه ها !‏

هوشنگ ابتهاج


با نخ هاي رنگارنگ، لحظه هاي زندگي را به هم دوختم...‏

۳۲۵ بازديد

من،
هميشه
با سوزنِ اميــد
با نخِ زندگي
روزهــا
هفتـه هـا
ماه هـا
سال هـا را
به هم دوختــم...‏‏

برگرفته از يك ترانه


* ما أَسرَعَ السَّاعاتِ في اليَومِ؛
و أَسرَعَ الأَيَّامَ في الشَّهرِ؛
و أَسرَعَ الشُّهورَ في السَّنةِ؛
و أَسرَعَ السِّنينَ في الْعُمُر...

چه پرشتابند:
ساعت ها در روز؛
و روزها در ماه؛
و ماه ها در سال؛
و سال ها در عمر...

خطبه ۱۸۸


كنارم هستي و اما ....

۳۲۴ بازديد

كنارم هستي و اما، دلم تنگ ميشه هر لحظه
خودت ميدوني عادت نيست، فقط دوست داشتنه محضه
كنارم هستي و بازم، بهونه هامو ميگيرم
ميگم واي چقدر سرده، ميام دستاتو ميگيرم

...يه وقت تنها نري جايي، كه از تنهايي ميميرم
از اينجا تا دمِ در هم، بري، دلشوره ميگيرم
فقط تو فكرِ اين عشقم، تو فكرِ بودنِ با هم
محاله پيشِ من باشي، برم سرگرم كاري شم
اين هم از لينك


ما چون دو دريچه رو به روي هم!‏

۱۳,۰۸۴ بازديد
ما چون دو دريچه رو به روي هم
آگاه زهر بگو مگوي هم
هر روز؛ سلام و پرسش و خنده
هر روز؛ قرار روز آينده...

اخوان ثالث

قهوه ات را بنوش!

۳۲۸ بازديد

قهوه ات را بنوش و باور كن
من به فنجان تو نميگنجم

محمدعلي بهمني

* شعركاملش را با صداي پرويز پرستويي، از اينجا بگيريد و بشنويد.