
مي داني ..
خوب كه فكر مي كنم
مي بينم گاهي يك شكلات ِ مغزدار
بيشتر ميچسبد
تا
عاشقانه هاي اين عاشق هاي تو خالي !
چهره پاييزي و زرد حياط
برگ هاي خشك و نارنجي و سرخ
خش خش تكرار اسمت بر لبم
زير پاي خاطرات
*
مي دوم با هر چه عشق
مي دوم با هر چه اشك
باز همرنگ سكوت
زير پاي خاطرات
*
ماهها در انتظار
پنجره تب كرد و مرد
بوي باران مي رسد
زير پاي خاطرات
*
حرفها بيرنگ و مات
دستهايم مي رود
مي رسد تا دست تو
زير پاي خاطرات
*
باد موهاي مرا
مي برد هر سو ولي
من صدايت مي كنم
زير پاي خاطرات
*
بوي باران مي زند
بر درخت خانه ام
يك پرنده مي پرد تا بام عشق
زير پاي خاطرات
*
عكس ها پوسيده اند
مردمان بر عشق من خنديده اند
لحظه ها خاكستري تر مي شوند
زير پاي خاطرات
*
شايد از روزي كه باد
با شكوفه عشق بازي مي كند
فصل لبخند من و تو مي رسد
زير پاي خاطرات
*
شايد آن ابريشم ابر كبود
شايد اين تنهايي مهتاب و نور
باز هم گم مي شود
زير پاي خاطرات
*
من به دنبال سكوت فصل زرد
من به دنبال نسيم رهگذر
من به دنبال شروعي تازه تر
مي روم اما فقط
زير پاي خاطرات
*
گوش كن آخر صداي خسته را
يا هجوم بغض هاي بسته را
برگ زردي مي شوم ، له مي شوم
زير پاي خاطرات
..
فريبا شش بلوكي
خسته ام از ظلمت اين سايه سار
خسته ام از اين همه چشم انتظار
اي طلوع ناب
هر ويرانكده
اي كليد قفل كور ميكده