یکشنبه ۰۱ آذر ۹۴ | ۱۶:۰۰ ۴۲۹ بازديد
گوشواري به دو گوشم مي آويزم
از دو گيلاس سرخ همزاد
و به ناخن هايم برگ گل كوكب مي چسبانم
كوچه اي هست كه در آنجا
پسراني كه به من عاشق بودند هنوز
با همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي
لاغر
به تبسم معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او
را باد با خود برد
كوچه اي هست كه قلب من آن را
از محله هاي كودكيم دزديده ست...
* بچه سال كه بوديم، عاشق اين بوديم كه از بين گيلاس ها، گيلاس هايي را بيابيم كه دو شاخه آويزان متصل به هم داشته باشند. بلكه به شوخي و خنده و بازي، به گوش ها آويزان كنيم و بخنديم.
* تصوير را توى پلاس به اشتراك گذاشته بوديم، دوستي اين شعر را پيشنهاد داد. خوب بود، گفتم بياورم ش اينجا.